آوینــــــــا عسلیآوینــــــــا عسلی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

✿بهونه زندگی من آوینا✿

دلنوشته ای از مامان برای اوینای عزیزم (9)

برای دوست داشتنت محتاج دیدنت نیستم... اگر چه نگاهت آرامم می کند محتاج سخن گفتن با تو نیستم... اگر چه صدایت دلم را می لرزاند محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم... اگر چه برای تکیه کردن ، شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است! دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم دوست دارم بدانی ، حتی اگر کنارم نباشی ... باز هم ، نگاهت می کنم ... صدایت را می شنوم ... به تو تکیه می کنم همیشه با منی ، و همیشه با تو هستم، برای دوست داشتنت محتاج دیدنت نیستم... اگر چه نگاهت آرامم می کند محتاج سخن گفتن با تو نیستم... اگر چه صدایت دلم را می لرزاند محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم... اگر چه برای تک...
26 اسفند 1392

اواخر 16 ماهگی عشقم

سلام به قندک مامان دختر گلم تازگیها یاد گرفتی همش میگی نه میگم مامان شقایق دوست داری میگی نه میگم سجاد دوست داری میگی نه میگم بیا میگی نه میگم بشین میگی نه میگم بخور میگی نه میگم بریم دردر میگی مرسی به محضی که در یخچال باز میشه میگی ماس در وزن ماست میگم اسب چی میگه میگی پیتیک یپتیک زنبور    ویززززز از شمارش اعداد بگم که دخترم تا شماره 4   بلده بیشتر وقتا 1 و نمیگی اخه معمولا ما گفتیم  و شما ادامه دادی وقتی یهو خودت شروع میکنی به شمارش و میگی 1 2 3 از هر جایی که باشی میپری روی سرمون خدا رحم کنه تا 100 بلد بشی  از مبل و و میز میری بالا و کلی ذوق خودت میکنی ...
26 اسفند 1392

آوینا و ماماتین !!!!!

سلام گلم از اونجایی که دختر ما بسیار بد خوراک تشریف دارن اگر پیش بیاد و یه چیزی رو دوست داشته باشن ما کلی ذوق میکنیم از این رو این پست و گذاشتم که بدونی که با من چه کردی که من در ادیان جوانی پـــــــــــــیر شدم اینروزا عسل ما به برنج عسلی علاقمند شده و ما کلی کیف میکنیم ...
24 اسفند 1392

تجربه جدید

سلام به وروجک خودممممم عزیزدلم امروز یه روز خاص بود صبح که ساعت 10 از خواب بیدار شدی زود اماده شدیم و 2 نفره رفتیم گردش وقتی سوار تاکسی شدیم دختر نازی جلو نشسته بود که شما کلی باهاش سرگرم شدی بعدم رفتیم توی پاساژ من مانتو میخواستم چرخی زدیم ولی چیزی گیرم نیومد دست در دست هم رفتیم غرفه هفت سین و شما کلی ذوق ماهی کردی برات چند تا گیر مو خریدم از مغازه که اومدم بیرون یهو چشم افتاد به اطلاعیه (اموزش موسیقی به کودکان )رفتم داخل فروشگاه موسیقی و ازشون پرسیدم  چه گروه سنی اموزش میدن ؟ گفتن از 3 سالگی اما دلم نیومد دست خالی بیام بیرون برات بلز و فولوت خریدم مبارکت باشه عزیزترینم خلاصه که تجربه خوبی بود نمیدونم انگار میترسیدم 2...
24 اسفند 1392

دلنوشته ای از مامان برای اوینای عزیزم (8)

دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ.... چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی.... کسی که باعث گریه ات میشود پاک کن... دخترکم به سوی کسی که ناز میکند دست نیاز دراز نکن... بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی.... دخترکم تو زیباترینی... . همیشه با این باور زندگی کن... خودت را فراموش نکن... . شاید گریه یا خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد.... اما به یاد داشته باش.... کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرند.... دخترک من هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست.... اشتباه که کردی برخیز.... اشکالی ندارد.... بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند..... خوب باش ولی سعی نکن این را به دیگران بفهمانی کسی که ذره ای شعور داشته باشد خ...
24 اسفند 1392

تولد 1 سالگی نفسمممم

دخترزیبای من نازنینم یدونه مامان  تولدت مبارک یکساله شدن مادر و پدر شدنمون مبارک   ممنون که رویای مادرشدن منو به یقین تبدیل کردی ممنون که منو به عنوان مادر خودت پذیرفتی ماه پیشونی من میلادت فرخنده ترین روز دنیاست پری کوچولو من امیدوارم هیچ یک از ارزوهات برات ارزو نمونه و همیشه سالم و شاداب باشی یکسال از کنار هم بودنمون مثل برق و باد گذشت این مدت برام مثل خواب و رویا بود دلم برای لحظه لحظه هاش تنگ شده با وجود سختیش و من که تازه کار بودم و خودمم میدونم که اونجور که باید نبودم ولی همه سعیمو کردم اگر کمی و کاستی بود تو ببخش ممنونم ازت چون دید من به زندگی با وجود گل روی تو تغییر کرد دیگه بدون تو هیچ جا به من خوش ...
21 اسفند 1392

پیشرفتهای 16 ماهگی عسلم

سلام به ماه پری من عزیزترینم کلی پیشرفت کردی و دقیقا متوجه حرفهای ما میشوی البته گاهی از شیطنت به روی خودت نمیاری اگر بهت بگم گوشی مامان یا کنترل یا شیشه اب ...... بیار حتی اگر جای دیگه ای باشه میگردی پیداش میکنی و برام میاری واژه های بیشتری یاد گرفتی و گاهی پشت سر هم چیزایی میگی که برای ما مفهوم نیست اب بده یا اب بدش نیست یا نیستش سلام ممنون مرسی عزیزم شبنم پرند نی نی پارک ستاره بابا سجاد صبح به محض بیدار شدن میگی بابا خودتم میگی نیستش گاهی صبحا حضور غیاب میکنی دوباره میخوابی میگی بابا / عمه / شبنم اخر همه هم مامان وقتی میخوای بری بغل کسی بهش میگی بیا وقتی اومد جلو دستات...
21 اسفند 1392

باورم نمیشه !!!!!

 2 سال پیش ( 6 اسفند 1390 روز شنبه ) من از وجود نازنین شما تو دلم با خبر شدم یادش بخیر برام غیر قابل باور بود زمان خیلی زود داره میگذره وسالها تند تند نو میشند اینم خاطره اون روز قشنگ که توی دفتر خاطرات نوشتم  6 اسفند 1390 ساعت 1 ظهر تست بارداری گذاشتم و 2 تا خط داشت اینجا بارون میاد! 11 اسفند روز پنچشنبه من داخل ازمایشگاه دکتر علی نژاد هستم و ازمایش خون دادم و بی صبرانه منتظر جوابم !!!!!! ساعت 11:23 دقیقه جواب مثبت بود!!!!! حقارت واژه ها را زمانی یافتم که نتوانستم تو را توصیف کنم بهترینم یادش بخیر این عکس همون روز اول که من و بابایی به افتخار حضور سبز شما  واسه خودمون جشن گرفتیم و رفتیم باغ و...
11 اسفند 1392